بازار فولاد ایران در هفتههای اخیر شاهد رویدادهایی بوده که هر یک بهتنهایی میتوانست تیتر نخست رسانهها باشد، اما همزمانی آنها تصویری پیچیده و پر از تناقض ساخته است. از یک سو، رکوردهای تازه در تولید فولاد نشان میدهد ظرفیت صنعتی کشور همچنان قابل اتکاست؛ از سوی دیگر، بحران انرژی و محدودیتهای بینالمللی بار دیگر یادآوری کردهاند که مسیر توسعه بدون اصلاحات ساختاری پرخطر است. افزوده شدن تصمیم تازه بورس کالا برای تغییر فرمول قیمت گذاری فولاد نیز معادلات بازار را دشوارتر کرده است.
در چنین شرایطی، فعالان این حوزه با پرسشی کلیدی روبهرو هستند: آیا صنعت فولاد ایران میتواند در سایه تحریمها و محدودیت انرژی همچنان جایگاه خود را در بازارهای جهانی تثبیت کند، یا اینکه دوباره به چرخه نوسان و فرسایش گرفتار خواهد شد؟ پاسخ این پرسش را باید در مجموعهای از عوامل سیاسی، اقتصادی و فنی جستوجو کرد که در ادامه بررسی میشود.
اصلاح فرمول قیمت گذاری فولاد و آهن آلات و پیامدهای احتمالی
ابلاغیه جدید بورس کالا نقطه عطفی برای بازار بود. براساس این دستورالعمل، قیمت پایه محصولات فولادی دیگر ثابت نخواهد بود و در محدودهای شناور نسبت به عرضه و تقاضا تعیین میشود. به بیان ساده، اگر تقاضا برای محصول یک کارخانه بیشتر شود، امکان افزایش قیمت پایه آن در دوره بعدی فراهم خواهد بود و در صورت کاهش تقاضا، احتمال افت قیمت وجود دارد.
این تغییر در ظاهر میتواند به کشف قیمت واقعی کمک کند، زیرا بازار بهطور مستقیمتر در تعیین نرخها نقش خواهد داشت. بااینحال، تجربههای گذشته نشان داده که بازار فولاد ایران بهشدت مستعد رفتارهای هیجانی است. هرگونه سیگنال مثبت یا منفی میتواند جهشهای ناگهانی به همراه داشته باشد؛ درست همانطور که گزارشها از رشد چندباره قیمتها در روزهای اخیر خبر میدادند.
مزیت اصلی این سیاست آن است که فاصله میان قیمت پایه و نرخ واقعی بازار کاهش مییابد. اما ریسک بزرگ آن، افزایش بیثباتی است. تولیدکنندهای که ناچار است با هزینههای متغیر انرژی و مواد اولیه دستوپنجه نرم کند، حالا با قیمتهای غیرقابل پیشبینی در بورس هم روبهرو میشود. چنین فضایی برنامهریزی بلندمدت را دشوار و سرمایهگذاری جدید را پرریسک میسازد.
فعال شدن مکانیسم ماشه و بحران انرژی؛ دو مانع ساختاری صنعت فولاد
همزمان با تغییر فرمول قیمت گذاری فولاد، فضای سیاسی نیز بر شدت نگرانیها افزود. فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی، بار دیگر بخش فولاد را در مرکز توجه قرار داده است. هرچند این محدودیتها بهطور مستقیم صنعت فولاد را نشانه نمیگیرند، اما تبعات بانکی، بیمهای و حملونقل، هزینههای صادرات و واردات را بالا خواهد برد. همین افزایش هزینه کافی است تا بخشی از مزیت قیمتی ایران از بین برود.
گذشته نشان داده است که حتی در دورههای سخت تحریم، صادرات به کشورهایی مانند چین و هند ادامه داشته، اما با تخفیفهای سنگین و دشواریهای لجستیکی. به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اسنپبک الزاماً به معنای توقف صادرات نیست، اما حتماً فشار مالی و روانی بر تولیدکنندگان را بیشتر خواهد کرد.
از طرف دیگر، بحران انرژی همچنان سایه سنگینی بر صنعت انداخته است. زمستان با کمبود گاز و تابستان با قطعی برق همراه است؛ چرخهای که بارها خطوط تولید را ناچار به کاهش ظرفیت کرده است. تناقص درست در همین نقطه آشکار میشود: کشوری که در میان ده تولیدکننده برتر جهان قرار دارد، توان بهرهبرداری کامل از ظرفیت خود را ندارد. رکوردهای ماهانه در تولید هرچند امیدوارکنندهاند، اما دوام ندارند و با اولین بحران انرژی فرو میریزند.
نوسان قیمت آهن آلات و واکنش سرمایهگذاران فولاد
تابلوهای قیمت در روزهای پایانی شهریور و آغاز مهرماه نشان دادند که بازار فولاد بهشدت حساس به تحولات است. از افزایش و کاهش متوالی قیمت میلگرد گرفته تا جهش ورق سیاه و رشد ملایم تیرآهن، همه حاکی از آن بود که سرمایهگذاران و خریداران در حال واکنش سریع به اخبار هستند. حتی پیش از اعلام رسمی بازگشت تحریمها، بازار ارز رشد چشمگیری داشت و بلافاصله اثر آن در قیمت محصولات فولادی دیده شد.
این واکنشها نشان میدهد که بیش از محدودیتهای واقعی، فضای روانی بر بازار غلبه دارد. خریداران عمده تلاش میکنند موجودی انبارهای خود را افزایش دهند تا از موج گرانی احتمالی در امان بمانند. در مقابل، برخی پروژههای عمرانی و ساختمانی خریدهای خود را به تعویق انداختهاند، به امید آنکه بازار به ثبات برسد. نتیجه این رفتارها چیزی جز افزایش دامنه نوسان نیست.
تناقض در بازار آهن آلات
بازار آهن آلات امروز بیش از هر زمان به سیاستگذاری هوشمند نیاز دارد. اگر فرمول قیمت گذاری فولاد با ثبات قوانین و پیشبینیپذیری همراه نباشد، میتواند اعتماد فعالان اقتصادی را خدشهدار کند. سیاستهای مقطعی و تغییرات مکرر در دستورالعملها تاکنون بارها مانع برنامهریزی بلندمدت شده است.
از سوی دیگر، اگرچه تجربه نشان داده تحریمها را میتوان با مسیرهای جایگزین تا حدی دور زد، اما هزینههای جانبی آن برای تولیدکنندگان سنگین است. بدون اصلاح ساختار انرژی و سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، تداوم جایگاه ایران در بازار جهانی بعید به نظر میرسد.
کلیدواژه پارادوکس فولاد اکنون بیش از هر زمان دیگری معنا پیدا کرده است. این صنعت از یکسو ظرفیت و توان تولید در مقیاس جهانی دارد، اما از سوی دیگر با کمبود انرژی و فشارهای سیاسی درگیر است. تناقضی که باعث میشود رکوردهای تولید تنها لحظهای بدرخشند و خیلی زود جای خود را به نگرانی و بیثباتی بدهند.
جمعبندی
بازار فولاد ایران در نقطهای حساس ایستاده است. اصلاح فرمول قیمت گذاری فولاد بازگشت تحریمها و بحران انرژی سه حلقه زنجیری هستند که آینده را رقم خواهند زد. اگر این حلقهها بهصورت همزمان مدیریت نشوند، رکوردهای تولید و رشد صادرات تنها به خاطرات گذرا بدل میشوند. در مقابل، اگر سیاستهای پایدار در حوزه انرژی و تجارت خارجی اتخاذ شود، این صنعت میتواند نهتنها در بازار داخلی، بلکه در عرصه جهانی نیز جایگاهی تثبیتشده پیدا کند.
سرنوشت این بازار، به تصمیمهایی بستگی دارد که در ماههای آینده اتخاذ خواهد شد؛ تصمیمهایی که میتوانند پارادوکس فولاد ایران را به فرصتی برای رشد تبدیل کنند یا آن را به چرخهای از نوسان و بیثباتی بسپارند.